نوشته شده توسط : روح ا...


گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

 

 

سوار بر بال باد ، همرا با پرستوهای عاشق

 

فاصله ها را در نوردیدم و به دیار عشق پرواز کردم

 

از باد سفر را آموختم و از ابر باریدن را

 

از شمع ایثار را فراگرفتم و از پروانه سوختن را

 

درخت همه فروتنی بود و خاک همه بخشش

 

مرغ عاشق همه بیقراری و گل ناز کردن

 

چشمه جوشش عشق بود و کوه ایستادن

 

دریا همه نعمت و طاق آسمان پناه

 

پرنده نغمه خوانی بود و رود نواختن

 

خورشید خنده بود و شب سکوت

 

بهار روییدن و پاییز نقاشی کردن

 

و من در این رویش دوباره در وهم و خیال

 

نالان از این همه بیخبری و شیدایی

 

دور خود می چرخم و از خود می پرسم

 

پس درد کشیدن چه؟

 

چه کسی درد عشق را یادم داد ؟

 

بافتن پرنیان صبر را از که آموختم ؟

 

درس مردن و دوباره زاده شدن در عشق

 

را کدام استاد به من آموخت؟


 


شعری از ف - شاملو



:: بازدید از این مطلب : 247
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1389 | نظرات ()